جمعه، مرداد ۹

فرمهای مخصوص در اداره گذرنامه!


سالهاست که وزارت اطلاعات به جمع آوری اطلاعاتی از جامعه بهایی ایران مشغول است . این روند که به اشکال گوناگون و به صورت پیدا و پنهان صورت گرفته، چهره جدید خود را در کرج آشکار کرده است.
بنا بر ادعای بهاییان این ناحیه، اداره گذرنامه به کسانی که درخواست گذرنامه نموده اند، فرم مخصوصی را ارائه می دهد که بر بالای آن نوشته شده: "بیوگرافی فرقه ضاله بهاییت" و در آن از فرد می خواهد که اطلاعات شخصی شامل نام، شغل، میزان تحصیلات، نشانی و شماره تلفن را بر روی کاغذ بیاورد البته این پاسخگویی تنها به خود فرد ختم نمی شود بلکه همین پرسشها درباره بستگان درجه1 و 2 متقاضی نیز تکرار می شود.
3 سال گذشته دستخطی مربوط به رهبر جمهوری اسلامی خطاب به ارگانهای گوناگون مبنی بر جمع آوری اطلاعات کامل از " فرقه ضاله بهاییت" منتشر شد که بسیاری آن را مشابه رفتار نازی های آلمان پیش از نسل کشی یهودیان دانسته اند.
انتشار اوراقی حاوی اسامی شغل و نشانی منزل یا محل کسب بهاییان در سطح شهر شیراز و سمنان در یک سال گذشته ، نشانی دیگر از این پیش درآمد است.
ایجاد رعب و وحشت یا سلب آرامش از این شهروندان ایرانی نیز شگردی دیگر برای آزار روانی بهاییان است.پاسخ به پرسشهای این فرمها، فرد را به طورکامل تحت کنترل دائم مامورین امنیتی قرار می هد؛ حالت آزار دهنده ای که چندیست سایر شهروندان ایرانی نیز با آن دست و پنجه نرم می کنند .

جمعه، مرداد ۲

هم صدا با مردم ایران



در سایت خبری جامعه بهایی چنان می خوانیم:
«از حقّ ميطلبيم نور انصاف و آفتاب عدل را از سحاب تيره غفلت نجات بخشد و ظاهر فرمايد. هيچ نوری بنور عدل معادله نمی نمايد آنست سبب نظم عالم و راحت امم .» - حضرت بهاالله

دوستداران مردم ايران در بيش از ۱۰۵ شهر در اطراف جهان، روز ۲۵ ژوئيه ۲۰۰۹ ( ۳ مرداد ۱۳۸۸) را به عنوان روز عمل و اقدام جهانی «براى درخواست حرمت به حقوق انسانى مردم ايران و ابراز همبستگى بين المللى با جنبش حقوق مدنى در ايران» برگزيده اند. اين اقدام به گفته سازمان دهندگان آن «یک همکارى غير حزبى افراد و نهادهاى حقوق بشر» خوانده شده است. جزئيات مربوط به انگيزه و اهداف اين اقدام را در http://united4iran.com می توان دید.

بهائيان سراسرِ جهان با اين جمع فزاينده اى که خواهان تأمين و حفظ موازين بين المللى حقوق بشر براى همه ايرانيان هستند هم آوا مى شوند و صادقانه از تجمعات و گرد هم آئى هائى که بدون وابستگى حزبى براى جلب توجه به اين مسأله بشر دوستانه مهم برگزار مى شود حمايت مى کنند.
http://news.persian-bahai44.org/story/140

چهارشنبه، تیر ۳۱

باز هم آتش سوزی در سمنان

سمنان از شهرهاییست که هر روز شهروندان بهاییش با حربه ای مورد آزار و اذیت واقع می شوند. پیرو این ناامنی ها در روز جمعه مورخ 26/4/88 مغازه ی مکانیکی شیردل پیراسته،توسط افراد ناشناسی به آتش کشیده شد اما خسارت وارده خفیف بود.
آتش زدن منازل و مغازه ها از موارد شایعی ست که بهاییان سمنان با آن دست و پنجه نرم می کنند.این شیوه خشن که از سوی افرادی به ظاهر ناشناس صورت می گیرد ، به صورت سازمان یافته حمایت می شود و تا به حال توسط نیروهای امنیتی و انتظامی شناسایی نشده اند . این در حالیست که به ادعای مسئولین این شهرستان ، سمنان از امن ترین شهرهای کشور به حساب می آید!!

شنبه، تیر ۲۷

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!

در ادامه تلاشهای دولت برای تیره نمودن چهره دیانت بهایی و به خصوص جامعه بهاییان ایران، سمیناری با همین موضوع در فریدون کنار مازندران برگزار گردید. به گزارش مهر نیوز ، این نشست با عنوان " همایش بررسی فرق و مذاهب مازندران"در ظهر جمعه 26 تیر ماه پایان پذیرفت.

این همایش از 23تیر ماه با محوریت"بهاییت" به مدت 3 روز با حضور 170 تن از روحانیون در فریدون کنار برپا شد.
بنا به گفته حجت الاسلام جعفر غفاری معاون تخصصی تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه های علمیه مازندران، این سمینار به صورت کارگاهی اجرا گردید و " اساتید برجسته ای از حوزه علمیه قم و نیز دیگر کارشناسانی از وزارت اطلاعات آخرین مباحث مربوط به فرقه بهائیت را برای روحانیان طرح هجرت تشریح کردند".
بر اساس گفته مسئولین این همایش ، هدف اصلی، آشنایی کامل روحانیان با "بهاییت" و فعالیت آنان و نیز "نحوه برخورد و مقابله" با این گروه و خنثی سازی آنان بوده است.
.
سالهاست که نشستهایی با عناوین این چنینی به صورت سازمان یافته و منظم از طریق ارگانهای گوناگون در حال برپاییست. نمونه آشکار آن، همایشهای رهپویان وصال در شیراز و سمنان و برخی سمینارهای دیگر در یزد، دانشگاه علامه طباطبایی تهران ، انتشارکتاب و مجلات بر ضد بهاییان و دیانت بهایی و طراحی سایتهایی به منظور ایجاد سوءتفاهم و پخش آنهاهمراه با توضیحات در نمایشگاه کتاب بوده است.
البته مخاطب این تجمعات همیشه یک طیف از افراد نبوده اند و با اینکه مسئولین برپایی از یک هدف سخن می گویند اما در حال طراحی تهاجمی چند جانبه هستند.
در مجموع، این همایشها برای مخاطبان خاص با علاقه به مساله مهدویت و پامنبری های این عنوان،دانشجویان، روحانیون و عامه مردم برگزار شده است. در ضمن، این نشستهایی ست که به صورت آشکار در رسانه ها به اطلاع عموم می رسد و جدا از فعالیتهای پنهان و تحریک آمیز بر علیه جامعه بهایی و اندیشه هایش است .
اما رنگ و لعاب این نشستها بر اساس مخاطبانش تا حدی متفاوت می شود. در مواردی مانند همایش بالا که علاوه بر روحانیون، کارشناسان وزارت اطلاعات نیز حضور دارند، هدف اصلی پرورش نیروی انسانی بیشتر برای مقابله با خود جامعه بهایی،اعتقادات این آیین و نیز شیوه هایی برای تیره کردن چهره این آیین در نزد ایرانیان است. حضور کارشناسان اطلاعات نیز بی دلیل نیست. آنها که در جریان تمام فعالیتهای جامعه بهایی ایران هستند می توانند بخشهایی از واقعیت را با دروغهایی در هم آمیزند و به شنوندگانشان تحویل دهند تا جلوه ای حقیقی به حرفهای خود دهند و باورش را برای مردم بیشتر سازند.
. در مواردی که این نشستها برای مردم عادی و به خصوص مقلد برگزار می شود، مقصد اصلی تحریک اذهان عمومی بر ضد بهاییان و ایجاد مزاحمت و آزار آنان است. در ضمن، این سخنان که به زعم مسئولین به عنوان واکسینه کردن جوانان صورت می گیرد، برخی افراد ساده دل و زود باور را به مقابلانی بر علیه بهاییان تبدیل می کند. کاشتن حس کینه و نفرت یا تهمت و افترا در دل مقلدان هم کار سختی نیست .
اما دشواری کار آن زمان است که شنوندگان این نشستها، دانشجویان، مردم اهل تحقیق یا آشنای بهاییانند. در آن هنگام باوراندن حرفهای خلاف واقع جای آنکه بگریزاند، به تحقیق برمی انگیزاند .
نکته مهم این است که در اینجا تنها یک صدا به گوش می رسد و همه باید همان را بشنوند و تک صدایی خوش آهنگ نیست. اگر مقصود از این سمینارها افزایش آگاهی و بینش است چرا خود بهاییان یا هر گروهی که درباره آنان صحبت می شود، دقایقی حق گفتار ندارند؟ چرا آزادی بیان تنها برای یک تفکر است و دیگر اندیشان باید گنگ شوند و تنها به نارواها گوش سپارند. در کلام یک سویه آنچه قربانی می شود، حقیقت و انصاف است و بر مزارشان تعصب و کژاندیشی خواهد رویید.
برای مشاهده موضوع مرتبط می توانید به لینک زیر توجه کنید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2008/11/blog-post_10.html

چهارشنبه، تیر ۲۴

بازداشت در قائم شهر

درتاریخ چهارشنبه 17/4/88اقای سهراب لقائی یکی از احبای قائم شهر بازداشت شدند. در دی ماه 78 بدنبال حملات پی در پی به منازل بهائیان قائم شهر منزل اقای سهراب لقائی نیز مورد حمله وبازرسی مامورین اطلاعات قرار گرفت وکتب وعکسها وکامپیوتر وتمام انچه که در ارتباط با اعتقادات دینی این خانواده بود ضبط شد در تاریخ چهارشنبه هفدهم تیر ماه ساعت چهار بعدازظهر یکی از مامورین بدون انکه خود را معرفی نمایدبرای بازداشت اقای سهراب لقائی به منزل ایشان مراجعه مینماید وچون خانواده اظهار میدارند ایشان در مغازه هستند به انجا مراجعه نموده وبدون ارائه حکم ومعرفی خود که نماینده کدام ارگان میباشد اقای سهراب لقائی را بازداشت مینمایند .پس از گذشت یک هفته از بازداشت، نامبرده هیچ تماس تلفنی ویا ملاقاتی با خانواده نداشته اند.

جمعه، تیر ۱۹

بازداشتها در بوشهر


پیرو بازداشتهای گسترده بهاییان، اسدالله جابری و پسرش عماد جابری، در روز پنجشنبه 18 تیر ماه در بوشهر دستگیر شدند. ساعت 11:30 صبح افرادی با لباس شخصی که خود را مامور وزارت اطلاعات معرفي نموده‌اند، به محل کار اسدالله جابری در بوشهر مراجعه کرده و از وی خواستند به همراه همسرش به منزل رفته تا به تفتیش منزل ایشان بپردازند. این جستجو از ساعت 12 تا 15 بعد از ظهر و بدون ارائه حکم قضایی صورت پذیرفت و در نتیجه آن کلیه وسائل شخصی از جمله کتب، سی‌دی‌ها و نوارهای ویدئو، کیس کامپیوتر، لپ تاپ، موبايل و دیگر وسایل خانواده جابري ضبط گردید. از وضعیت این دو بازداشتی خبری در دست نیست.
اسدالله جابری و پسرش به اداره اطلاعات منتقل گردیدند. در ضمن ماموران در ساعت 15:30 به منزل فریده جابری هجوم برده و کتاب‌ها، سی دی ها، کیس کامپیوتر و دیگر وسایل شخصی را ضبط نموده و وی را مجبور کردند که روز شنبه 20/4/88 خود را به اداره ی اطلاعات بوشهر معرفي نمايد.

تفتیش و هجوم در بوشهر به همین دو مورد ختم نمی گردد بلکه مامورین امنیتی در ساعت 19:30 به منزل پرهام رنجبر ، در ساعت 20 به خانه بهرام زارعي و در 20:30 به منزل عباس زارعي یورش بردند البته مامورین به علت عدم حضور بهرام زارعی موفق به تفتیش منزل وی نشدند.
.

ترجمه نامه رکسانا صابری در خصوص عطف توجه به وضعیت یاران ایران


8 جولای 2009
آقای لئونارد لئو
ریاست محترم
کمیته ایالات متحده در مورد آزادی دینی بین المللی :
تقاضا دارم کمیته شما، کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا اقدامات بیشتری را جهت مطرح نمودن موضوع هفت بهایی که قرار است در روز شنبه در ایران محاکمه شوند، به عمل آورده و آزادی هر چه سریعتر آنان را خواستار شوند.
علاوه بر صدها ایرانی که در جریان درگیری های پس از انتخابات ایران دستگیر شدند، بسیاری دیگر نیز به عنوان" زندانیان امنیتی" ،مدتها قبل از انتخابات جون بازداشت شده و هنوز در زندان به سر می برند.
تعدادی از آنان " زندانیان عقیدتی " هستند که به ناحق و تنها به دلیل داشتن اعتقادات صلح جویانه، آزادی بیان، آزادی های مدنی یا باورهای مذهبی ، محبوسند.
ایرانیان و نیروهایی که آنان را بازداشت کرده اند، باید بدانند که حقوق بشر ایران،از مسائل نگران کننده بین المللی است.
دو نفر از" زندانیان عقیدتی" که من در زندان اوین تهران با آنها آشنا شدم، مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی هستند. زنانی که به همراه 5 تن از همکاران مرد خود ، مدیران جامعه بهایی، بزرگترین اقلیت دینی در ایران هستند.
در این سالها، بهاییان ایران به خاطر عقیده خود، با تبعیض و آزار و اذیت مواجه شده اند. دیانتی که ایده های مترقی در مورد تساوی حقوق زن و مرد، وحدت ادیان و وحدت نوع بشر را ترویج می دهد. همچنین این افراد به عنوان افراد مرتدی که به اسلام پشت کرده اند، مطرح شده اند. بسیاری از پیروان این آیین مورد حملات پی در پی قرار گرفته، زندانی شده و حتی به علت اعتقاد خود اعدام شده اند.
مهوش ، فریبا و 5 همکار وی در بهار 2008( 25 اردیبهشت1387) دستگیر شدند. مهوش برای 6 ماه و فریبا 4 ماه در سلول انفرادی نگاه داشته شدند. هر هفت نفر بدون هیچگونه دسترسی به وکلای خود در بازداشت بود ه اند( یکی از این وکلا عبدالفتاح سلطانی ست که به تازگی زندانی شده است).
انتظار می رود این افراد در 11 جولای محاکمه شوند. جامعه بین المللی بهایی خواستار آزادی هر چه سریعتر آنان و یا لااقل محاکمه ای منصفانه وعلنی برای آنان شده است.
طبق گزارشات، این 7 بهایی با اتهاماتی از قبیل "جاسوسی برای اسرائیل" و" مفسد فی الارض " مواجه شده اند که هر دوی این اتهامات می تواند به مجازات اعدام منجر گردد.
در گذشته ایام نیز اتهامات مبهمی از این قبیل اتهامات به حکومت ایران اجازه داد که با عنوان" حفظ امنیت ملی" دامنه وسیعی از فعالیتهای صلح طلبانه را به طور مستبدانه مجازات کنند. این رفتار که نقض آشکار حقوق بشر بین المللی می باشد، شامل تهران نیز می شود.
این 7 بهایی به همراه لااقل 20 بهایی دیگر که در ایران زندانی هستند، تهدیدی برای امنیت ملی به حساب نمی آیند بلکه تنها به دلیل اعتقادات و فعالیتهای صلح طلبانه شان در زندان به سر می برند.

آنان حاضر به تعامل با رژیم جمهوری اسلامی بوده اند اما در برابر فشارهایی که به منظور ترک عقایدشان بر آنها تحمیل شد، تسلیم نگشته اند با علم به اینکه تصمیماتشان می تواند دلالتهای ضمنی گسترده ای بر 350000 بهایی ساکن ایران و همچنین سایر اقلیتهای مذهبی داشته باشد.
مهوش، فریبا و 5 همکار مرد آنها در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران محاکمه خواهند شد. این شعبه همان محلی ست که مرا با اتهام جعلی جاسوسی متهم داشته و به 8 سال حبس محکوم نمود.
من بسیار خوشحالم که موضوع اتهامم توجهات فزاینده بین المللی را جلب نمود و منجر به آزادیم گردید.
موضوع بهاییان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. دولت ایالات متحده و جامعه بین المللی می توانند تلاشهایشان را به اشد قوا برای مطرح کردن این موضوع بیفزایند و حکومت ایران را برای رد اتهامات علیه بهاییان تحت فشار قرار داده و هر چه زودتر ایشان را آزاد نمایند.
از توجه فوری شما برای رسیدگی به این مسئله در جایی که زندگی تعداد بیشماری از مردم بی گناه می تواند در معرض خطر قرار گیرد، متشکرم.

اعلامیه های تهدید آمیز

در پی ناآرامیهای اخیر ایران، نامه هایی تهدید آمیز به بعضی از بهاییان ارسال گردیده. یکی از این نامه ها برای خانواده ای بهایی در کرج ارسال شده است:
”اخطاريه:
لعنت بر منافق وطن فروش لعنت بر فرقه ى بهائيت. اين اغتشاشات که به پا شده خيلى موجبات خوشحالى شما فراهم شده خودتان را خوب نشان داديد و ميدهيد که چه خائنان پستى هستيد فکر نکنيد ميتوانيد از اين ماجرا خالى در برويد اگر احياناً اين ماجرا ادامه پيدا کنيد بدانيد خانه اتان به آتش کشيده ميشود. بدانيد تمام گروهها و دسته هاى شما تحت کنترول است. دست از جاسوس بازى و خرابکارى و تخريب جامعه برداريد بى خودى خوشحال نشويد پوست از سرتان ميکنيم.“
البته اين خانواده بهائى مراتب را به کلانترى محل گزارش داده اند. از متن اعلامیه ها -که چندی پیش نیز مسئولین دانشگاه بهایی را مورد تهدید قرار داده اند- پیداست که افرادی با خوی غیر انسانی و خشن اقدام به ایجاد رعب و وحشت و ماهیگیری از آب گل آلود دارند؛ کسانی که کشتن و توهین و ناسزا، بازی و سرگرمیشان است.

پنجشنبه، تیر ۱۸

رسانه های نارس ومحاکمه یاران ایران


جو سازی و پرونده سازی، اتهامات بدون شاهد و مدرک،15 ماه بازداشت بدون حکم، بازجویی های طولانی و4 ماه انفرادی، محرومیت از ملاقات با وکیل، مواردی ست که 7 مدیر جامعه بهایی ایران تا کنون پشت سر گذاردند. مهوش ثابت، جمال الدین خانجانی، بهروز توکلی، فریبا کمال آبادی، عفیف نعیمی، وحید تیز فهم و سعید رضایی به گفته مسئولین قضایی در روز شنبه 20 تیر ماه محاکمه خواهند شد.
این در حالیست که رسانه های دولتی در طی این 14 ماه، برون هیچ مدرک و شاهدی اتهامات گوناگون مانند " مفسد فی الارض" و " جاسوس برای اسرائیل" را به آنها نسبت داده اند که البتهمجازات سنگینی در بر خواهد داشت. پیش از محاکمه، جو سازی این رسانه ها آغاز شده است. تابناک یکی از سایتهایی ست که با وارد نمودن تهمتهایی که حتی از سوی مراکز قضایی و امنیتی نیز رد شده است، اقدام به ایجاد فضای بدبینانه نسبت به این افراد و کل جامعه بهایی نموده است. او در سایت خبری خود این 7 نفر را به جرم دست داشتن در انفجار حسینیه شیراز، تروریست خوانده وسعی دارد چهره ای سیاسی به این افراد و کل جامعه بهاییان ایران دهد تا حکم ناعادلانه بعدی را توجیه نماید.
نکته قابل توجه در اینجاست که عاملین بمب گذاری حسینیه شیراز در 2 آذر سال گذشته در ملاعام و با حضور رسانه های رسمی جمهوری اسلامی اعدام گردیدند و پرونده این ماجرا مختومه اعلان شد. در ضمن جامعه بهاییان ایران در 160 سال که از آغازش می گذرد دچار آزارهای فراوانی در کشور خویش گردیده است؛ از اعدام و حبس و تبعید و محرومیتهای گرفته تا تهمتها و شایعات ناروا و بدبین نمودن اذهان ایرانیان و منع شدید در آزادی بیان، دفاع از حقوق حقه و انتشار کتب وآثارشان. اما در این مدت حتی یک بار هم دست به انتقام یا تلافی نزده اند و همواره از طرق قانونی به تظلم خواهی و اخذ حقوق مسلوبه شان پرداخته اند . بنابراین سایت تابناک با غرض کامل نسبت به این آیین و به منظور آماده نمودن فضا برای محاکمه، آن هم در شرایط متورم فعلی، اقدام به نوشتن چنین مطلبی نموده است.
شایان ذکر است که وکیل محترم و پردل پرونده این 7 نفر آقای" عبدالفتاح سلطانی" در حوادث اخیر ایران بازداشت و تاکنون آزاد نشده اند.
تمام این وقایع در زمانی صورت می گیرد که ایرانیان بیدار دل در تشویش و اضطراب و تحت فشارهای شدید اجتماعی به سر می برند و با کلام و بیانی، آزادی خود را از دست یافته می یابند؛ یعنی این بیداد و بی عدالتی که پیش از این بیشتر دامن بهاییان و اقلیتهای قومی و مذهبی یا دگر اندیشان را گرفته بود، روز به روز بر وسعتش می افزاید و ایرانیان بیشتری را از حقوق مدنی و سیاسیشان محروم می سازد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به لینک زیر توجه بفرمایید:
http://khabarnavard.blogspot.com/2009/05/blog-post_13.html

چهارشنبه، تیر ۱۷

بنامانی در لباس گمنامی



چندی پیش نامه هایی برای برخی از دانشجویان و مسئولین دانشگاه علمی ایمیل شده است. بر پای این ایمیل تهدید آمیز، امضای " سربازان گمنام امام زمان" رقم خورده و در آن مسئولین این دانشگاه و حتی یاران ایران( 7 مدیر جامعه بهایی ایران که بیش از یک سال بدون حکم در اوین به سر می برند)به اعدام انقلابی تهدید شده اند. در این نامه که حتی از نظر جمله بندی ناقص و نامفهوم است به چند نکته اشاره می شود :
1-تحقیر دانشگاه بهایی ، که با عناوینی نظیر " غیر قانونی " ،" غیر اخلاقی" و " به ظاهر دانشگاه" عنوان شده است.
2- تهمت بی اساس و بدون شاهد و مدرک ارتباط دانشگاه با اسرائیل و انگلیس و جلوه دادن یک کانون کاملا علمی به عنوان یک مرکز سیاسی.
3- تحریک و ارعاب دانشجویان و اساتید برای قطع رابطه با دانشگاه
4- تهدید مسئولین دانشگاه و حتی یاران ایران به اعدام انقلابی.
5- گمنام نامیدن عده ای که خود را قاضی و حتی مجری قضایی ایران می دانند.
اما نکته قابل توجه در اینجاست که این به ظاهر گمنامان، که وانمود می کنند گروه سازماندهی نشده و مردمی هستند و تنها عرق مذهبیشان ایشان را به چنین غیرت و تهدیدی رسانده، بر حکم قوه قضاییه تاثیر می گذارند و حتی به گفته خودشان قادرند" یاران عزیز در بند" را که هنوز پرونده شان توسط وکیل خوانده نشده، اعدام انقلابی کنند.این گونه نامه ها بیش از اینکه سبب ترس و وحشت جامعه بهایی باشد، افشا کننده هویت این افراد است که چگونه سازماندهی شده و در ارتباط با مسئولین امنیتی و قضایی کشورند.

جمعه، تیر ۱۲

باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور!

چندی پیش در بحبوحه جریان انتخابات و تلاشهای دولت برای آرام نمودن فضای ایران، غلامعلی حداد عادل در برنامه ای تلویزیونی، شبکه بی بی سی فارسی را شبکه ای ساخته و پرداخته بهاییان دانست و علاوه بر تهمت دیرباز ارتباط بهاییان با انگلیس، پای بهاییان را در رهبری این ناآرامی ها باز کرد.
اما هدف چیست؟ البته آقای حداد عادل تنها خوابنمای این مطلب نبود . سایتها و وبلاگهای ضد بهایی نیز بازار افترا را گرم تر نمودند و بهاییان را جاسوس آمریکا و اسرائیل و انگلیس و برای بار اول آلمان! خواندند. چرا ؟ چون آلمان هم به دفاع از حقوق مردم ایران برخاست. البته ایشان برای ادعای خود شواهد بسیار موثقی داشتند و آن اینکه برخی از کارمندان صدای آمریکا و بی بی سی بهایی هستند و به این جنبش خط می دهند. اما بقیه کارمندان این شبکه ها مگر مسلمان یا هر دین دیگری ندارند؟ و آیا دفاع از حقوق بشر دین و آیین می شناسد؟
در تحلیل این جریان چند مطلب به نظر می رسد:
1- بسیاری از دستگیر شدگان اخیر با عنوان ارتباط با غرب یا آموزش برای انقلاب مخملین بازداشت شده اند اما آیا اعتراف این افراد زیر تهدید و فشار حقیقت دارد و مردم دیگر این حرفها را باور می کنند در حالیکه خود با اراده خود به دفاع از حقوق مسلوبه شان برخاستند؟
2- اتفاقا بسیاری از جریانات را به انگلیس ارتباط دادند حتی قتل ندا آقا سلطان و آنان را به عنوان دشمن دیرینه ایران که قصد براندازی نظام را در سر می پروراند بار دیگر معرفی نمودند و بسیاری را فریب خورده سیاستهای انگلیس خواندند . این، یک نمایش قدیمی است که برای بهاییان نیز درآوردند. هر گاه جنبش یا جریانی که با روشنفکری و تحول توامان است از ایران سر برمی کشد به منظور تخریب و ایجاد نفرت، به بیگانه و دشمن نسبتش می دهند تا جلوه ای برون مرزی و توطئه بار به خود بگیرد و این هم از مغلطه های آشکار است که طالبان جستجو را از ابتدا با بدبینی و غرض به آن عرصه وارد نماید و یا حتی منصرف کند اما طرفه آنکه بهاییان در هر دوری ساخته و پرداخته کشوری معرفی شدند و ذهن و زبان دروغ پردازان، فراموشکار وپر تناقض درآمد. روزی دستشان در کاسه انگلیس بود و زمانی آمریکا . وقتی ایران با اسرائیل دشمن شد، بهاییان را با اسراییل همدم خواندند و الان آلمان هم افزوده شده؛ اما جالب اینست که در ابتدای ظهور دیانت بهایی آنان را ساخته روسیه می دانستند و امروز که رابطه ایران با این کشور بهتر شده، مثل اینکه این تهمت را فراموش کردند.
به هر حال در این احیان که دروغهای سابق نیز از پس حجابهای غلیظ، چهره نزار خود را با شرم و خجلت به ایرانیان نمایان می کند ، دیگر با این حیله های کهن نمی توان مردم بیدار و افسون زدایی شده راخام کرد و دل خوش داشت.
بهاییان برخاسته از ایرانند اما خیرخواه نوع بشرند از هر دین و آیین و نژاد و جنس و اعتقاد. در این سالها کشته شدند، از حقوق مدنی و اجتماعی خود محروم ماندند،اموالشان مصادره و جوانانشان از تحصیلات عالیه بازداشته شدند، هر چه تهمت و بی وفایی که می شد ، در حقشان روا شد ، مورد غفلت و بی توجهی و سکوت سالیان سالها شدند ولی در این مرز و بوم ماندند و به میهن و هم میهنانشان عشق ورزیدند. اگر خواستند در جهت اعتلای وطن گامی بردارند و به سواد آموزی پردازند ، به زندان محکوم شدند ، اگر اراده کردند در محیطهای آموزشی به تربیت فرزندان ایران پردازند، به عقب رانده شدند و با ناسزا مواجه گشتند.
این بار نیز می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و قربانیشان بهاییانند. برای ساختن مدرک و شاهد هم نیازی به حقیقت ندارند که سند تهمت و افترا در این بازار فروخته می شود تا چه کسی به خریدش آید.